سیر تحولات جهانی به سرعت رخ میدهد، از این رو اجتماعات به دوران جدیدی از زندگی وارد میشوند که چشمانداز این تحولات، آیندهای ترسناک را در ذهنمان به وجود میآورد. خطراتی نظیر تنهایی و افسردگی که میتواند آیندهی افراد را تهدید کند، به نظر میرسد زمانی رخ میدهد که انسانها، تنها و ناامید از جو بوجود آمده، به مانند زندانیان در بندهای انفرادی منتظر مرگ باشند. انسان به عنوان موجودی ضعیف و محتاج به ارتباطات عاطفی، در شرایط امروزی با آیندهای تاریک مواجه شده است.
با توجه به مسائل اطرافمان در مییابیم که امروزه طلاق در سراسر جهان در حال افزایش است، و این حرکت نشان از آیندهای ترسناک خواهد داشت. در این راستا، با تحقیق از مراکز مرتبط با طلاق و مطالعهی مطالب منتشر شده از طریق رسانهها و خبرگزاریهای جهان، به عوامل موجب جدایی میپردازیم:
۱. مدرنیته
دنیای مدرن امروز امکانات رفاهی زیادی را در اختیار ما قرار داده است. اما داشتن این امکانات، روابط عاطفی را به خطر انداخته و انسانها به فلزات و اشیای دستساز دنیای مدرن اهمیت بیشتری نسبت به یکدیگر میدهند. درواقع غفلت از حقیقت این است که انسان با عشق زنده است و در صورت نداشتن روابط مبتنی بر احساسات انسانی، افسرده و غمگین خواهد شد.
2. بحران مهارتهای زندگی
اتصال دنیای مدرن به زندگی واقعی نشاندهنده این است که مدرنیته مهارتهای لازم برای زندگی واقعی را فراهم نکرده است. این کمبود مهارت در زندگی، زمانی که با واقعیتهای زندگی روبرو میشویم، ما را با شکست مواجه میکند. زندگی فراز و نزدیکیهای زیادی دارد و موفقیت با آنهایی است که آموزشهای لازم را به دست آوردهاند."
۳.بحران تربیت
امروزه به دلیل فاصلههای خانواده از فامیل و افراد سالخورده، و نتیجهی آن، کمبود اطلاعات درباره زندگی، و همچنین به وجود آمدن خلاء در مشاورههای دلسوز و بیغرض، پیوندهای برقرار شده به راحتی از بین میروند. نسل امروز، به دلیل درگیری فضای مجازی، شناخت کمی از دنیای واقعی دارد و زندگی را به مانند جهان مجازی تصور میکند، در حالی که در دنیای واقعی توانایی تبدیل آن به حقیقت را ندارد.
علت اصلی بسیاری از جداییهای امروز، افکار رمانتیک و گفتههای وهمآوری است که از طرفین بیان میشود. حقیقت این است که زندگی سختیهای خود را دارد و جهان بالش نرم برای هیچکس فراهم نمیکند. در گذشته، طلاق به عنوان امر ناپسندی شناخته میشد و این موضوع به فرهنگ عمومی تبدیل شده بود. اما در دنیای امروز، با عبور از سنت و دستیابی به مدرنیته، سرعت قطع روابط بسیار افزایش یافته است که این نیز از دیدگاه جامعهشناسان یک گذر اجتماعی در نظر گرفته میشود.
۴. روابط پنهان
یکی از عوامل تأثیرگذار در طلاقهای امروز، روابط پنهان و مخفی برخی زنان و مردان است. این مسئله با کاهش اعتقادات و عوامل بازدارنده در زندگی به وجود آمده است. امروزه برخی از زوجین به روابط مخفی روی آوردهاند یا با دنیای پیش از ازدواج خود خداحافظی نکردهاند. آنها یا به روابط قبل از ازدواج ادامه میدهند و یا با ایجاد روابط جدید و تقسیم احساسات با دیگران درون خانوادهشان، تنهایی و کمبودهای عاطفی ایجاد میکنند. این موضوع به دلیل فقدان احساس کافی برای حفظ روابط، به راحتی به طلاق منجر میشود. عشق و تمرکز بر خانواده، اصلیترین نیاز برای بقای یک زندگی است و خلاءهای ایجادشده در تمرکز زن و مرد بر یکدیگر، ابتدا طلاق عاطفی را به وجود میآورد و سپس منجر به جدایی میشود.
۵. شرایط بد اقتصادی
یکی از مهمترین عوامل طلاقهای امروزی، شرایط بد اقتصادی است. با وجود تورم سنگین در سطح جهان و افزایش هزینههای زندگی در کنار کمبود دستمزد و درآمد، بقای خانواده به خطر افتاده است. گران شدن کالاها، خدمات و دیگر بخشها باعث مجبور شدن بسیاری از افراد به جدایی میشود. طبق آمار جهانی، در تمام طبقات اجتماعی، نرخ طلاق به شدت افزایش یافته و امروزه بسیاری از والدین به دلیل نگرانی از پاشیدگی زندگی جوانان خود، مجبور به کمکهای مالی به آنها میشوند. این وضع باعث شده که بسیاری از والدین فرزندان خود را در خانههای خود پذیرا شده و به زندگی دو خانواده در یک خانه تبدیل شوند.
۶. توقعات جنسی خارج از عرف
امروزه، مسائل جنسی به عنوان یکی از اصلیترین عوامل طلاق تلقی میشوند. روابط متعدد پیش از ازدواج و تماشای فیلمهای پورنوگرافی، توقعات جنسی را در دو طرف یک رابطه بالا برده است. این توقعات باعث مشکلات در شرکت جنسی میشوند و بسیاری این مسئله را به عنوان دلیل قوی برای طلاق میدانند. تحقیقات نشان میدهد که مشکلات جنسی بیشتر در زنان وجود دارد و بسیاری از آنها از ناتوانی شریک جنسی خود شکایت کردهاند. این موضوع در بسیاری از مواقع صحت ندارد و مشکلات جنسی بیشتر به علت عوامل دیگری ایجاد میشود.
۷. قدرت زن در پرورش
طبیعت، قدرت و توانمندی بیشتری را در تحمل درد و سختی به زنان داده است و برتری جسمی زنان نسبت به مردان این مسئله را پنهان کرده است. به همین دلیل، زنان توانمندتری در روابط جنسی دارند که این قدرت، نتیجهای از نیاز مادر طبیعت برای پرورش فرزند است. با این حال، با کاهش زاد و ولد، انرژی زن به سمت پرورش فرزند صرف نمیشود و این قدرت طبیعی در زنان اغلب به عنوان توقعات زیاد در روابط جنسی تجسس میشود.
۸. گسترش فمینیسم
امروزه افکار فمینیستی در زنان به شدت افزایش یافته است، و این یکی از دلایل مهم در تقاضای طلاق میان آنهاست. بحث این موضوع رد یا تایید چنین افکاری نیست. اما دنیای پیچیده امروز، بازیهای بسیاری دارد و با توجه به این موضوع که در پشت ترویج بسیاری از افکار و فرقههای اجتماعی، اهدافی سیاسی و اقتصادی نهفته است، باید در نظر بگیریم که در راستای ترویج چنین افکاری تئوری توطئه جمعیت وجود دارد و نظام جهانی برای کاهش جمعیت سعی بر جلوگیری از شکلگیری خانواده دارد.
از این رو با ترویج افکار فمینیستی در جهان و بالا بردن توقعات زن از زندگی، بنیان خانواده و رکن اصلی آن زن را نشانه گرفته است. هر روزه بیش از پیش مردان از عدم درک شرایط موجود توسط همسران خود گلهمند میشوند. از سوی دیگر، بیتعهدی نسبت به مسئولیتهای زندگی نیز در میان زنان و مردان افزایش یافته و بسیاری از آنها از عدم پذیرش مسئولیتهای زندگی توسط همسران خود ناراضی میباشند.
درک شرایط سخت زندگی برای هر دو طرف مشکل است، چه زن و چه مرد. میبایست به اندازه قدرت و توان خود برای بقای یک زندگی تلاش کرد. توقعات بیش از حد از یکدیگر، چه از لحاظ جنسی، چه اخلاقی و اقتصادی فقط دو طرف را از هم دور میکند و عشق و محبت را کاهش میدهد.
پیام این مطلب در جهت تفکر و تعمق به زندگی است. زندگی بازی کودکانه نیست و برای باهم ماندن میبایست در جنگ زندگی در کنار یکدیگر بود. زندگی مشترک در جوانی آغاز میشود و اهمیت آن زمانی مشخص میشود که ما رو به پیری رفتهایم.
در آن زمان، تمایلات جنسی و لذتهای دوران جوانی کاهش یافته است، و داشتن همدیگر به عنوان مونثها برای دوران تنهایی و پیری اهمیت مییابد. در این دوران، درک از شرایط روحی و فیزیکی بر همه چیز اولویت دارد و اهمیت کنار هم بودن در بحرانهای پیری و میانسالی بیشتر مشخص میشود.
زندگی یک نبرد از بازیهای روزگار است، و کسانی که صبر، گذشت، فداکاری، و تعهد را آموختهاند، در این نبرد پیروز خواهند بود.
نیاز امروز جهان بیداریست…
پایان/
نظر شما